:::منبع کد آهنگ:::

منبع کد آهنگ کلیک کنید

چت روم فارسی کلیک کنید

دوستی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگه یه روز دیدی که وقتی داری میری

اینو بدون...

بدون براش مهمی...

اگه یه روز دیدی که وقتی داری میری برمی گرده و

با عجله می یاد سمتت:

بدون براش عزیزی...

اگه روز دیدی وقتی داری می خندی برمی گرده و نگات

می کنه:

بدون واسش قشنگی...

اگه یه روز دیدی وقتی داری گریه می کنی بر می گرده و

میاد باهات اشک می ریزه:

بدون دوستت داره...

اگه یه روز دیدی وقتی داری با یکی دیگه حرف می زنی

ترکت می کنه:

بدون عاشقته...

اگه یه روز دیدی وقتی داری ترکش می کنی

برات فقط سکوت می کنه:

بدون دیوونته...

اگه یه روز دیدی که از نبودنت داغون شده:

بدون براش همه چی بودی...

اگه یه روز دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله:

بدون بدونِ تو می میره...

اگه یه روز دیدی که بعد رفتنت لباس سفید پوشیده:

بدون بدون تو مرده.......

اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه

سفید روش کشیدن:

بدون واسه خاطر تو مرده..........!!!.........

چشمای تو برای من عالم زندگانیه
رنگ چشات برای من امید زندگانیه
من میمیرم اگه تو پیشم نمونی
رنگ دلم آبی شده میشه تو پیشم بمونی
چشمای من منتظرن منتظر رسیدنت
بیا دیگه تنهام نزار فرشته ها ندزدنت ؟
این قلب من میتپه برای تو همینو بس
دق میکنم اگه نیای من میمیرم گوشه قفس
وای رسیدی عزیز من دلم برات تنگ شده بود
عزیز من میدونستی دیشب هیچ ستاره ای غایب نبود
من بودمو تو بودیو ستاره ها مهمونمون
پیشم بمون پیشم بمون پیشم بمون


قسمت این بود که من باتو معاصر باشم

تا در این قصه ی حادثه وار حاضر باشم

توفرشته باشی وآنسوی دریا بروی

من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

 



نظر  

نوشته شده توسط پویا رضایی در سه شنبه 88/4/23 ساعت 6:26 عصر موضوع | لینک ثابت


نیما

نور عشق

رهروان کوی جانان سرخوش‌اند

عاشقان در وصل و هجران سرخوش‌اند

 

جان عاشق، سر به فرمان می‌رود

سر به فرمان سوی جانان می‌رود

 

راه کوی می‌فروشان بسته نیست

در به روی باده‌نوشان بسته نیست

 

باده ما ساغر ما عشق ماست

مستی ما در سر ما عشق ماست

 

دل ز جام عشق  او شد می پرست

مست مست از عشق او شد مست مست

 

ما به سوی روشنایی می‌رویم

سوی آن عشق خدایی می‌رویم

 

دوستان! ما آشنای این رهیم

می‌رویم از این جدایی وارهیم

 

نور عشق پاک او در جان ما

مرهم این جان سرگردان ما

 

بوی عشق

شب، همه دروازه‌هایش باز بود

آسمان چون پرنیان ناز بود

 

گرم، در رگ های‌ ما، روح شراب

همچو خون می‌گشت و در اعجاز بود

 

با نوازش‌های دلخواه نسیم

نغمه‌های ساز در پرواز بود

 

در همه ذرات عالم، بوی عشق

زندگی لبریز از آواز بود

 

بال در بال کبوترهای یاد

روح من در دوردست راز بود

  

 

 

 

 



نظر  

نوشته شده توسط پویا رضایی در سه شنبه 88/4/23 ساعت 6:23 عصر موضوع | لینک ثابت


دل بریدم ازتمام زندگی

یک عمر دست به دندان فشرده ایم
در این قمار یکطرفه ما نبرده ایم

ما شاعران عشق نوشته درون شعر
در نازکای حسرت یک عشق مرده ایم

یک عمر سیب و یا گندم تو را
از ترس طعنه های خدا ما نخورده ایم

وهمی ترین کسان زمین شعر گفته اند
ما هم به وهم مهر و وفا دل سپرده ایم

لیلای من درون بیابان قرارمان
از کوچه های شهر که سودی نبرده ایم

 < type="text/java" src="http://ad.publinker.com/ifads.js">


نظر  

نوشته شده توسط پویا رضایی در سه شنبه 88/4/23 ساعت 5:29 عصر موضوع | لینک ثابت


خوش است خلوت اگریاریارمن باشد


خوش است خلوت اگر یار یار من باشد

نه من بسوزم و اوشمع انجمن باشد

من ان نگین سلیمان به هیچ نستانم

که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد

************************

 امشب ای ماه  به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم

که تو از دوری خورشید چها می‌بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحـت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه‌ی مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینه‌ی بخت غبار آگینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه‌کن و دلشکن ای باد خزان

 گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی 

کی بر این کلبه‌ی طوفان‌زده سر خواهی زد

ای پرستو که پیام‌آور فروردینی

شهریارا گر آئین محبت باشد

چه حیاتی و چه دنیای بهشت آئینی

یارمن نگارمن


ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت

وی جام بلورین که خورد باده نابت

خواهم همه شب خلق به نالیدن شبگیر

از خواب برآرم که نبینند به خوابت

ای شمع که با شعله دل غرقه به اشگی

یارب توچه آتش که بشویند به آبت

ای کاخ همایون که در اقلیم عقابی

یارب نفتد ولوله وای غرابت

در پیچ و خم و تابم از آن زلف خدا را

ای زلف که داد اینهمه پیچ و خم و تابت

عکسی به خلایق فکن ای نقش حقایق

تا چند بخوانیم به اوراق کتابت

ای پیر خرابات چه افتاده که دیریست

در کنج خرابات نبینند خرابت

دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر

بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

آهسته که اشگی به وداعت بفشانیم

ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت

ای مطرب عشاق که در کون و مکان نیست

شوری بجز از غلغله چنگ و ربابت

در دیر و حرم زخمه سنتور عبادت

حاجی به حجازت زد و راهب به رهابت

ای آه پر افشان به سوی عرش الهی

خواهم که به گردی نرسد تیر شهابت

شهریست بهم یار و من یک تنه تنها

ای دل به تو باکی نه که پاکست حسابت

 

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت

وی زلف کمندین من و شبهای درازت

شبها منم و چشمک محزون ثریا

با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی

بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت

گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی

هر چنبره ماری است به گنجینه رازت

در خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریم

باشد که ببینیم بدین شعبده بازت

صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار

ای جاده انصاف ندیدیم ترازت

شهری به تو یار است و غریب این همه محروم

ای شاه به نازم دل درویش ..............

نکن بده


یارمن

لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند

دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند

گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو

به شبهای دل تاریک من مهتاب را ماند

خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان

که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند

بتا گنجینه حسن و جوانی را وفایی نیست

وفای بی مروت گوهر نایاب را ماند

بدین سیمای آرامم درون دریای طوفانیست

حذر کن از غریق آری که خود غرقاب را ماند

بجز خواب پریشانی نبود این عمر بیحاصل

کی آن آسایش خوابش که گویم خواب را ماند

سخن هرگز بدین شیرینی و لطف و روانی نیست

خدا را شهریار این طبع جوی آب را ماند

 

توروزشن


نظر  

نوشته شده توسط پویا رضایی در یکشنبه 88/4/21 ساعت 12:30 صبح موضوع | لینک ثابت


سنگ صبور

سنگ صبور






اندوه تنهایی

پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای افسوس
بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشکید
شعر ای شیطان افسونکار
عاقبت زین خواب درد آلود
جان من بیدار شد بیدار
بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسون سرابی بود
آنچه میگشتم به دنبالش
وای بر من نقش خواب بود
ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به کی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
دیدم ای بس آفتابی را
کو پیاپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب  من !
ای دریغا در جنوب ! افسرد
بعد از او دیگر چی میجویم؟
بعد از او دیگر چه می پایم ؟
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد


<\/h1>

ای ستاره ها <\/h1>

ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ، ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هر چه که هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها ، چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟


http://sedaieshgh.persiangig.ir/farvardin/santori.jpgمن امیدوارم تا سحر گاهی شب تاریک من را

به صبح با تو بودن برساند

ولی روزهای بی سنگ صبوری

بعید است من بی همسفر را

به صبح با تو بودن برساند

بیا و نور امید شب من باش

مرا امیدوارتر کن...

http://edelys.e.d.pic.centerblog.net/fyro58zu.jpg



نظر  

نوشته شده توسط پویا رضایی در شنبه 88/4/13 ساعت 11:56 عصر موضوع | لینک ثابت


<      1   2   3   4   5      >

دانلود